|
|
چرا نمی آیی؟
آه تو ای آخرین یادگار
ای تو آخرین امید
ای که نام تو
زیباترین ترانه این قوم منتظر است
چرا نمی آیی؟
* * *
سال هاست که مردانمان
با اذان فجر
دست بر دست می زنند
و بیعت با تو را
دوباره می کنند
چرا نمی آیی؟
**
سال هاست که زنانمان
به یاد تو پنبه می ریسند
و دخترانمان
آواز عشق تو را می خوانند
و فقط به قامت تو پیرهن می دوزند
چرا نمی آیی؟
***
سال هاست که پیرمردان طایفه
بر گرد آتش انتظار
در این هزار ساله شب
قصه تو را فقط می گویند
و کودکانمان به هنگام خواب
طلوع خورشید را
از مغرب تمنا می کنند
چرا نمی آیی؟
***
آه ای تو ابر رحمت
سال هاست که در سلام نماز باران نشسته ای
در آسمان خشک این قبیله
چرا نمی آیی؟
***
بره ها از گوسفندان جدا
کودکان از مادران کنار
چرا بر این زمین تشنه نمی باری
پهنه این صحرا
غرق یک ناله است
و آن شیون، چرا نمی آیی
***
چرا نمی آیی؟
گونه تب دار فرزند آدم
از هبوط پدر تاکنون
در انتظار دست نوازش تو می سوزد
چرا نمی آیی؟
:: موضوعات مرتبط:
انتظار فرج ,
,
:: برچسبها:
ظهور ,
منتظر ,
ذوالفقار ,
كعبه ,
امام زمان ,
مهدي موعود ,
آخر الزمان ,
مهدويت ,
بهار ,
جمعه ,
شب انتظار ,
عشق ,
:: بازدید از این مطلب : 123
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
|
|