شب ستاره و آیینه
نوشته شده توسط : منتظر

شب ستاره و آیینه
میان غربت این کوچه های تو در تو
دلم گرفته به یاد تو ای گل شب بود
هنوز مثل گل و پونه دوستت دارم
هنوز مثل درخت و پرنده و آهو
میان این همه آیینه های سرد و سیاه
چراغ چشم تو از دور می زند سوسو
مخواه پنجره ام را اسیر پرده اشک
مخواه با غم غربت دلم بگیرد خو
شبی برای صدایت ترانه می خوانم
شب ستاره و آیینه و گل و گیسو
بیا که از نفست صد بهار گل بدمد
بیا که سبزه بروید دوباره بر لب جو!
قبله گاه تمام ستاره ها
این جا که شعر در کف نامردها رهاست
موعود من صدای تو عاشق ترین صداست
این جغدهای خفته که آواز شومشان
در ژرفنای تیره و خاموش شب رهاست
باور نمی کنند که چشمان روشنت
دیریست قبله گاه تمام ستاره هاست
من می شناسمت دل غمگین و خسته ات
با درد، با غرور ترک خورده آشناست
آی، تو آن درخت کریمی که دست هات
دیریست آشیانه گرم پرنده هاست
آخر چگونه در گذر بادهای تند
استاده ای که قامت سبز تو ناخداست
من از هجوم دشنه شب زخم خورده ام
پس مرهم نگاه اهورایی ات کجاست؟





:: موضوعات مرتبط: انتظار فرج , منتظران , ,
:: برچسب‌ها: ظهور , منتظر , ذوالفقار , كعبه , امام زمان , مهدي موعود , آخر الزمان , مهدويت , بهار , جمعه , شب انتظار , عشق ,
:: بازدید از این مطلب : 116
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست