|
|
رد پا
من آواره ناکجایی ترین رد پایم
چه بی انتهایم من امشب چه بی انتهایم
مرا دارد از خود تهی می کند ذره ذره
همان حس گنگی که می جوشد از ژرفنایم
پرم از غریبی و لبریزم از بی شکیبی
بگو با من ای هیچ کس! من کیم از کجایم؟
من و جست و جوی تو ای نبض پنهان هستی
کجای زمین و زماني؟ بگو تا بیایم
بگو از کجای دلم می وزی سایه روشن
که من با غریبانگی های تو آشنایم
کبودای زخمی که گل می کنی در سکوتم
بنفشای بغضی که سر می کشی از صدایم
چنان قاصدک در پریشانی دست توفان
در آشوب بی ساحل یادهایت رهایم
چو فانوس، چشمانم از آتش و انتظارست
بیا ورنه تا صبح می پژمرد روشنایم
هنوز این منم خیره بر امتداد همیشه
که روزی تو می آیی از آن سوی لحظه هایم
:: موضوعات مرتبط:
انتظار فرج ,
منتظران ,
,
:: برچسبها:
ظهور ,
منتظر ,
ذوالفقار ,
كعبه ,
امام زمان ,
مهدي موعود ,
آخر الزمان ,
مهدويت ,
بهار ,
جمعه ,
شب انتظار ,
عشق ,
:: بازدید از این مطلب : 115
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
|
|