عطر انتظار
(1)
گرچه خسته ام، گرچه دلشکسته ام،
باز هم گشوده ام دری به روی انتظار
تا بگویمت، هنوز هم به آن صدای آشنا امید بسته ام.
(2)
ای تو صاحب زمان! ای تو صاحب زمین!
دل، جدا ز یاد تو آشیانه ای خراب وبی صفاست
یاد سبز و روح بخش تو یاد لطف بی نهایت خداست
کوچه باغ سینه ام، ای گل محمدی، به عطر نامت آشناست
آنکه در پی تو نیست، کیست؟
آنکه بی بهانه تو زنده است، در کجاست؟
(3)
ای کرامت وجود! باد غربتی که می وزد به کوچه های بی تو،
بوی مرگ می دهد، - بوی خستگی، فسردگی -
کوچه ها در انتظار یک نسیم روح بخش،
یک پیام آشنا و دلنواز، سینه را گشوده اند.
کوچه های ما همیشه عاشق تو بوده اند.
(4)
ای کبوتر دلم هوایی محبتت!
سینه ام، آشنای نعمت غم است
گر هزار کوه غم رسد، هنوز هم کم است
از درون سینه ام ناله های مرغ خسته ای به گوش می رسد.
بالهای زخمی ام، نیازمند مرهم است.
(5)
صبحگاه جمعه ها آفتاب یاد تو ز «ندبه »های ما طلوع می کند.
آنکه شب پس از دعا، با سرود اشتیاق و نغمه امید،
با دلی سفید خواب رفته است،
روز را به شوق دیدنت شروع می کند ای تو معنی امید و آرزو!
ای برای انتظار عاشقانه، آبرو!
عشقهای پاک، در میان خنده ها و گریه های عاشقان،
پیش عصمت الهی ات، خضوع می کند.
(6)
ای بهانه ای برای زیستن!
اشتیاق، همچو سبزه بهاره هر طرف دمیده است.
جمکران، جلوه ای از انتظار و شوق ماست
ای بهار جاودان، ای بهار آفرین،
ما در انتظار مقدم توییم، ای امید آخرین!
(7)
ای عزیز دل، پناه شیعیان ای فروغ جاودان!
سایه بلند نام و یاد تو، از سر و سرای عاشقان بیقرار، کم مباد
قامت بلند شوق، جز بر آستان پرشکوه انتظار، خم مباد
:: موضوعات مرتبط:
انتظار فرج ,
منتظران ,
,
:: بازدید از این مطلب : 229
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1