عمري به جز بيهوده گفتن سر نکرديم
تقويمها گفتند و ما باور نکرديم
دل در تب لبيک تاول زد ولي ما
لبيک گفتن را لبي هم تر نکرديم . . .
********************************************
مرا به غير تو نبود پناه مهـدي جان
که من گدايم و هستي تو شاه مهدي جان
در انتظار تو شاها گذشت عمر عزيز
نگشت حاصل من غيـر آه مهدي جان . . .
********************************************
مولاي من که خلقت عالم براي اوست
عرش خدا ذره اي از خاک پاي اوست
اي دل گمان مبر که برضوي و ذي طوي ست
انجا که جاي غير خدا نيست جاي اوست . . .
********************************************
هر کجا سلطان هست، دورش سپاه و لشگر است
پس چرا سلطان خوبان بي سپاه و لشگر است؟!
با خبر باشيد ايچشم انتظاران ظهور
بهترين سلطان عالم از همه تنهاتر است . . .
********************************************
بگو چگونه تو تدبير مي کني اقا؟
چرا در امدنت دير مي کني اقا؟
دل تمامي عشاق دوره گردت را
چقدر ساده غزلگير مي کني اقا؟
********************************************
ماييم و دلي زعشق رويت سرشار
اي مرد خدا! سوار آيينه تبار
هر فاصله ترجمان دلتنگي ماست
بازآ و همه فاصله ها را بردار . . .
********************************************
خواهي که در پناه کرامات سرمدي
ايمن شوي زفتنه و ايمن زهر بدي
لبريز کن زعطر گلِ نور سينه را
با ذکر سبز يک صلوات محمدي . . .
********************************************
ما منتظران لحظه ديداريم
از عطر گل محمدي سرشاريم
اين حرمت و عزّت و سر افرازي را
از حُرمت انتظار مهدي(عج) داريم
********************************************
قائم آل نور، يا مهدي
عطر سبز حضور، يا مهدي
تا هميشه صبور مي مانيم
در هواي ظهور، يا مهدي . . .
********************************************
سِرّي که فقط خدا از آن آگاه است
مهدي گل بي خزان آل الله است
اي منتظران حضرتش برخيزيد
پيغام دوباره سحر در راه است . . .
********************************************
اي معطر ز عطر روي شما
باغ سبز بهار باور ما
با شما ما و يک جهان شادي
بي شما ما و يک دل تنها . . .
********************************************
جاني همه داغ انتظار است مرا
چشمي همه دم ستاره بار است مرا
از بس که گل لاله به دامن دارم
اميد شکفتن بهار است مرا . . .
********************************************
ما زمزمه حضور را مي فهميم
معناي زلال نور را مي فهميم
از بس که به داغ انتظارت مانديم
اي باوردل! ظهور را ميفهميم . . .
********************************************
از نسل گل و بهار و آيينه تويي
منظومه انتظار ديرينه تويي
ما منتظران وعده ديداريم
خورشيد زلال روز آدينه تويي . . .
********************************************
تا نقش تو هست نقش آيينه ما
بوي خوش گل نشسته در سينه ما
در ديده بهار جاودان مي شکفد
با ياد تو اي اميد ديرينه ما . . .
********************************************
يک روز نسيم خوش خبر مي آيد
بس مژده به هر کوي و گذر مي آيد
عطر گل عشق در فضا مي پيچد
مي آيي و انتظار سر مي آيد . . .
********************************************
آهوي رميده اي که بر مي گردي
پيغام سپيده اي که برمي گردي
گفتيم شبي سياه از غم داريم
انگار شنيده اي که بر مي گردي . . .
********************************************
لبريز ترانه و نوايم با تو
از درد و غم زمان رهايم با تو
تو سبزترين بهار در جان مني
سبز است تمام لحظه ها يم با تو . . .
********************************************
يک عمر به انتظار مانديم همه
غمديده و بيقرار مانديم همه
بازآ که شکست، دل ز ياد غم تو
بي روي تو بي بهار مانديم همه . . .
********************************************
اي وسعت آسمان آبي
آيينه سبز آفتابي
رخشنده ترين ستاره عشق
اي کاش به شام ما بتابي . . .
********************************************
اي روشناي راه سبز رستگاري!
از چشمه چشم تو نور عشق جاري
مي آيي از سمت حضور باور من
مي آيي و پيغام سبز عشق داري . . .
********************************************
ديديم ترا دوباره بر مي گردي
از باغ پر از ستاره برمي گردي
گفتند که چاره نيست بر درد فراق
انگار! براي چاره برميگردي . . .
********************************************
تا وعده قيامت تو صبر مي کنيم
بر داغ بي نهايت تو، صبر ميکنيم
اي از تبار آينه و آفتاب و عشق
تا مژده زيارت تو، صبر ميکنيم . . .
********************************************
غريب آشنا ما را صدا کن
زدست غصّه دلها را رها کن
اسير دردهاي انتظاريم
به لطفي دردهامان را دوا کن . . .
********************************************
ايدل ايدل! آشنايي مي رسد
ناله ها را هم نوايي مي رسد
ما که از عشق و جنون آکنده ايم
کارمان آخر به جايي مي رسد . . .
********************************************
مانديم به داغ انتظارت، مددي
ما و غم ودرد بي شمارت، مددي
دلخسته از اين غمي که در ريشه ماست
در آرزوي فجر بهارت، مددي . . .
********************************************
اي راحت دل، قرار جانها برگرد
درمان دل شکسته ما، برگرد
مانديم در انتظار ديدار، اي داد
دلها همه تنگِ توست آقا برگرد . . .
********************************************
اي نور خدا به وسعت آيينه
آگاه ز راز خلوت آيينه
يک لحظه بتاب در شب تنهايي
سوگند ترا به حرمت آيينه . . .
********************************************
دل گفت: زراه آشنا مي آيي
از جاده سرخ کربلا مي آيي
يک روز ز روزهاي زيباي خدا
يک روز به دلجويي ما ميآيي . . .
********************************************
دوست دارم که يک شب جمعه
صبح گردد به رسم خوش عهدي
ناگهان بشنوم زسمت حجاز
نغمه ي دلخوش انا المهدي
********************************************
ما معتقديم که عشق سر خواهد زد
بر پشت ستم کسي تير خواهد زد
سوگند به هر چهارده آيه نور
سوگند به زخم هاي سرشار غرور
آخر شب سرد ما سحر مي گردد
مهدي به ميان شيعه برمي گرد
********************************************